مجله هایی که در ارتباط با خانم ها مطلب می نویسند، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار ما قرار می دهند که شاید نتوانیم در هیچ کجای دیگر مانند آن را پیدا کنیم. این طور مجلات جنبه های متفاوت فکری خانم ها، که بیشتر آقایون از آن اطلاعی ندارند، را به طور آشکار نمایش می دهد. آنها به راستی چه برداشتی از رفتار آقایون دارند؟ چگونه در برابر عکس العمل های آنها از خود واکنش نشان می دهند؟ انتظارات حقیقیشان چیست؟ و ...همیشه مطالب بسیار زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد.
به چه فکر می کند
در این قسمت قصد داریم تا به تمام آقایونی که در زندگی خود مرتکب خیانت شده اند، نشان دهیم که برداشت واقعی نامزد و یا همسرانشان در مورد آنها چگونه است. به این منظور چکیده ای از متن "دوستی های معمولی" نویسنده: دکتر پی گلاس را انتخاب کرده ایم. 10 سوال زیر مطالبی هستند که خانم ها زمانیکه پی می برند فرد دیگری به تازگی وارد زندگی همسرشان شده در سر میپرورانند. این بخش را به دقت مطالعه کنید تا پیش از اینکه پای خود را فراتر از خط قرمز خیانت بگذارید، بدانید که ممکن است چه آسیب های روحی روانی به همسرتان وارد آورید.
مقوله بدعهدی
پس از اینکه خیانت و بد عهدی وارد زندگی مشترک شد، خیلی اوقات دانستن جزئیات مطالب و جستجو و تفحص در مورد آنها به منزله بهترین راه برای درک عمق فاجعه به شمار می رود. برای مثال سر در آوردن از این موضوع که چه نوع هدیه یا کارتی بین آنها رد و بدل می شود، شما را به سوی این مطلب رهنمون می سازد که همسر خیانتکارتان چه حسابی روی ارتباط دوم خود باز کرده – چه از نظر احساسی و چه از نظر اقتصادی – ممکن است یک فرد خیانت کار و شریک دومش برای یکدیگر آهنگ های عاشقانه ضبط کنند و به هم هدیه دهند... هر چند گوش دادن به کلمات و جملات رمانتیک داخل موسیقی، برای شخصی که مورد خیانت قرار گرفته، کار دشواری است، اما این امر به او کمک می کند تا بفهمد چرا همسرش نمی تواند از رابطه نامشروع خود دست بکشد. از این طریق فرد قادر می شود تا علل بی تفاوتی همسرش نسبت به خود را پیدا کرده و سرانجام می تواند کاری انجام دهد که فضای رمانتیک از دست رفته دو مرتبه به زندگی شان باز گردد.
10 سوال زیر، کاوشی است برای اکتشاف دلایل بروز خیانت و مسائلی که در ورای آن نهفته است. برخی از آنها سوالاتی هستند که من خودم به شخصه برای روشن کردن نوع رابطه، در کلینیک تخصصی ام در حضور بیماران مطرح می کنم. بحث پیرامون این فرایند، مانند ماده اولیه ای است که شما را قادر می سازد تا بعدها بتوانید بنای اصلی زندگی خود را بر پایه آن استوار نمایید.
1- چه فکری کردی که به خودت اجازه دادی با شخص دیگری وارد رابطه شوی؟
دلایل بسیار زیادی وجود دارند که به طور طبیعی از ورود افراد به منطقه ممنوعه جلوگیری می کنند. ارزش های فردی، و آسیب هایی که بعدها ممکن است به موجب این اشتباه پدید آید، همه و همه باعث ایجاد افکار بازدارنده ای در ذهن می شوند، و کماکان فرد را از ورود به یک رابطه نامشروع باز می دارند. یکی از ابتدایی ترین افکاری که ممکن است به ذهن هر کسی برسد، این است که آیا اصلا شریک خیانتکار ملاحظه دارد؟ و می تواند نتایج و عواقب درگیر شدن در یک چنین رابطه ای را در ذهن خود به تصویر کشد؟ آیا به هیچ وجه به این مطلب فکر می کند که امکان دارد همسرش او را در حین ارتکاب به جرم به دام اندازد؟
فرض کنیم مهرداد (که در حال حاضر با مریم نامزد کرده) تصمیم می گیرد بر روی همه چیز پا گذاشته و به یک نهار مخفیانه با سمیرا برود؛ واقعا او چه چیز در سر دارد؟ و چه پیش بینی میکند؟ لازم به ذکر است که یک ارتباط کاملا دوستانه می تواند پس از مدتی، به راحتی، تبدیل به یک رابطه عاشقانه شود. وقتی مردم به جنس مخالف خود اعتماد می کنند و با او در مورد مشکلات زندگی مشترکشان صحبت می کنند، نه تنها نقاط ضعف خود را در معرض نمایش می گذارند و بلکه همزمان اعلام آمادگی می کنند که تمایل دارند با او وارد رابطه عاطفی شوند. اگر چه خانم ها احساساتی هستند و به سرعت می توانند با افراد بسیار زیادی ارتباط برقرار کنند (به ویژه خانم های دیگر)، اما در مقایسه، مردها زمانی می توانند احساسات واقعی خود را تخلیه کنند که در یک ارتباط عاشقانه قرار گرفته باشند. در نتیجه با توجه به حقیقت وجود جنس مذکر، زمانیکه یک ارتباط از نظر احساسی میان آنها و یک جنس مونث صمیمی شود، تمایل پیدا می کنند که رابطه جنسی را نیز به آن اضافه کنند.
شروین در طی بحثی که با همسرش لادن داشت، به هیچ نتیجه ای نمی رسید که چرا؟! و چگونه؟! به خودش اجازه داده با الهام (همکار جدیدش در محل کار) وارد رابطه عاشقانه شود. فقط می دانست ارتباط از جایی شروع شد که او برای موقعیت الهام دلسوزی نموده و نسبت به او ترحم می ورزید. الهام برای اغوا کردن شروین خود را اینطور جلوه داده بود که قبلا یک ازدواج ناموفق داشته و متاسفانه از آن چیزی جز یک کودک معمول برایش باقی نمانده است. او همچنین در حرف هایش گفته بود که با پدر پیرش زندگی می کند که به شدت بیمار است و به طور تمام وقت نیازمند کمک و مراقبت های ویژه است.
شروین قبول می کرد که الهام با او به عشق ورزی و عشوه گری می پرداخته و او هم به طور ناخودآگاه در ذهن خود لادن (همسر اولش) را با او مقایسه می کرده و به این نتیجه می رسیده که لادن هیچ احساسی نسبت به او ندارد و نمی تواند او را از نظر عاطفی تطمیع نماید. شروین خودش را مانند یک حامی در برابر الهام تصور می کرده، کسی که می تواند مانند یک منجی او را از درد، رنج، و تمام مشکلات زندگی برهاند. از اینرو رفته رقته الهام در ذهن شروین جایگاه یک زن ایده آل را پیدا کرد. یک روز سرد تعطیل، الهام برای نخستین بار با او تماس می گیرد تا به خانه اش برود و باتری خرابش را شارژ کند. شروین این بار جریان را با لادن در میان می گذارد. اما متاسفانه لادن روی خوشی از خود نشان نمی دهد و به همسرش می گوید که دیگر نمی خواهد هیچ چیز در مورد این دختر بشنود. شروین هم به خواست همسر خود عمل می کند و ابتدا مکالمه های تلفنی و سپس رفت و آمدهای آخر همفته خود را از او مخفی نگه میدارد تا اینکه ارتباطش با الهام تبدیل به یک پیوند عاطفی و احساسی می شود. صمیمیت جنسی بین آنها آنقدر افزایش پیدا می کند که شروین خالصانه اعتراف می کند که "عاشق" الهام شده است. در این مرحله شخص هم از نظر احساسی و هم از نظر جنسی با شریک زندگی اولیه خود فاصله می گیرد.
الهام در یک خانواده متوسط رو به پایین، و بدون وجود هیچ گونه امکانات رفاهی بزرگ شده بود. زمانیکه شروین او را به یک نهار معمولی، آن هم در یک رستوران سلف سرویس دعوت می کرد، آنقدر هیجان زده می شد که قلبش به تپش می افتاد. اما در مقایسه زمانیکه لادن را به یک رستوران 5 ستاره می برد، او به این کار به عنوان یک روند عادی زندگی نگاه می کرد و هیچ شادی خاصی بروز نمی داد. شروین از اینکه توانسته بود به زندگی آشفته یک دختر بی پناه لذت و شادابی اضافه کند، احساس غرور و افتخار می کرد و هیچ چیز برایش شیرین تر از این احساس نبود.
در ابتدا شروین تنها از روی ترحم با الهام ارتباط برقرار می کرد، اما به دلیل بی توجهی لادن این ترحم و دلسوزی رفته رفته تبدیل به یک پیوند عاطفی شدید شد که شروین خودش هم از این موضوع آگاهی نداشت و نمی دانست در چه منجلابی فرو رفته. او زمانی به خود آمد که لادن دست او را گرفته و به جلسات مشاوره برد. او قول داد که در آینده مرزهای محکمی در مقابل خانم های زخم خورده و معصوم اما در عین حال فریبنده و جذابی که قصد لمس کردن قلب مهربانش را دارند، بکشد.
2- آیا پس از برقراری اولین ارتباط جنسی، احساس گناه نکردی؟
مقوله احساس گناه، تا حد زیادی به ارزش های فردی شریک خیانتکار بستگی دارد. برخی از افراد زمانیکه حرف از برقراری ارتباط جنسی نامشروع با شخص دیگری به میان می آید، به هیچ وجه احساس گناه نمی کنند. اما افراد دیگری نیز هستند که قبل از برقراری رابطه جنسی به هر ترتیبی ارتکاب به گناه را لمس کرده و ترس به دل خود راه می دهند. همین احساس گناه به عنوان نیروی بازدارند عمل کرده و آنها را از ارتکاب به عمل نامشروع باز می دارد، همچنین سبب می شود زمانیکه بر سر دوراهی قرار میگیرند، در اکثر موارد گزینه صحیح را انتخاب کنند. عده دیگری نیز هستند که پس از ارتکاب به گناه احساس ندامت و پشیمانی به آنها دست می دهد ولی باز هم این امر سبب نمی شود که آنها از ارتکاب به "گناه بعدی" دست بکشند.
برخی از افراد پس از برقراری اولین رابطه غیر زناشویی و غیر اخلاقی، احساس تنفر بسیار شدیدی نسبت به خود پیدا می کنند و همین امر باعث می شود که پس از آن تا مدت ها نه با همسر خود همبستر شوند و نه با معشوقه. گروه دیگری نیز هستند که به برانگیزاننده های جنسی صرفا به عنوان وسیله ای برای رهایی و نجات از روزمرگی های زندگی نگاه می کنند و قصد دارند تا از این طریق بر پوچی ها و بی فایدگی های شخصیت خود غلبه کنند. دسته دیگری از افراد هم وجود دارند که با دلیل و منطقی فردی، خود را راضی نگه می دارند و به کارهای کثیفشان ادامه می دهند. آنها با توجیه های عقلانی به خود می قبولانند که هیچ کس در این رابطه آسیب نخواهد دید؛ با خود تصور می کنند که چون چیزی از نظر مادی از همسر و یا فرزندان اصلی خود مضایقه نمی کنند، پس اعمال نامشروعشان قابل توجیه است. در نهایت، افراد بسیار کمی هم وجود دارند که احساس گناه آنقدر در آنها شدید است که پس از اولین اشتباه دیگر طاقت نمی آورند، قبول می کنند که مرتکب عمل حقیری شده اند و به این فکر می افتند که پیش از آنکه کسی از قضیه بویی ببرد به کارهای نامشروع خود پایان بخشند.
3- اگر می دانستی در اشتباه هستی چرا رابطه برای مدتی طولانی ادامه داشت؟
وارد شدن در یک رابطه عاشقانه نا مشروع هم کار کثیفی به حساب می آید و هم در عین حال محصور کننده و فریبنده است. ذات ممنوعه و هویت متزلزل و ناپایدار عشق های مخفی باعث می شود تا علاقه و هوس برای مدت زمان طولانی مانند روز اول تر و تازه باقی بماند. افراد خیانت کار معمولا یک حالت اعتیاد نسبت به معشوقه های خود پیدا می کنند. آنها بارها و بارها تصمیم می گیرند تا به این رابطه نا سالم خاتمه دهند، اما هر بار چیزی جز شکست عایدشان نمی شود. آنها قصد دارند این کار را متوقف کنند، اما درست مثل قدرت جاذبه آهن ربا دو مرتبه به سمت او جذب می شوند. باید اذعان داشت که تنها در سایه عظمی راسخ و اراده ای استوار است که می توان طلسم را شکست و به ارتباط نادرست پایان بخشید.
این مطلب که رابطه چطور شروع شده است و اینکه که چه چیز چراغ آنرا همچنان فروزان نگه می دارد، دو مقوله کاملا متفاوت و جدا از هم هستند. شاید رابطه به دلیل یک علاقه مشترک نسبت به موضوعی خاص و یا به دلیل جاذبه جنسی آغاز شده باشد، اما تنها در صورتی می تواند ادامه پیدا می کند که گونه ای از علاقه عمیق احساسی میان دو نفر پدید آید. البته عکس این موضوع نیز صحت دارد، به این معنا که دو نفر احساس می کردند دارای پیوندهای عاطفی ناگسستنی هستند، اما رابطه صرفا به این دلیل ادامه پیدا می کند که هر دو طرف به شدت از رابطه جنسی که با یکدیگر برقرار می کنند راضی بوده و نهایت لذت را می برند. این احتمال هم وجود دارد که رابطه به این خاطر شروع شده باشد که زندگی مشترک هر یک از آنها رو به نابودی می رفته اما به این دلیل ادامه پیدا کرده که کم کم حالت یک زندگی جداگانه را پیدا نموده و طرفین درگیر تصور می کردند که ارتباط آنها هیچ ربطی به زندگی مشترک اولیه شان ندارد.
همچنین باید بدانید که راه پایان بخشیدن به رابطه های اینچنینی و روش معلق سازی آن برای مدت زمانی کوتاه دو مطلب کاملا مجزا می باشند که درک مناسب هر یک از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر رابطه عاشقانه توسط خود فرد بی وفا پیش از رسوایی خاتمه پیدا کند، خیلی بهتر از این است که با اولتیماتوم های همسر اول به پایان رسد. به علاوه اگر رابطه کم کم کاهش پیدا کرده تا نهایتا به پایان رسد خیلی بهتر از این است که یک مرتبه همه چیز قطع گردد. اگر شما کسی باشید که تصمیم به قطع رابطه می گیرد آنوقت فراموش کردن خاطرات برایتان خیلی راحت تر است.
4- آیا تو اصلا به من فکر می کنی؟
در درجه اول اگر فرد خیانت کار به احساسات و عواطف فرد مورد خیانت قرار گرفته فکر می کرد، به هیچ وجه به فکر خیانت کردن به او نمی افتاد. معنای ناجوانمردی به کسی که مورد خیانت می گیرد برنمی گردد بلکه به کسی مربوط می شود که عمل خیانت از سوی او انجام پذیرفته است. افرادی که مورد خیانت قرار می گیرند اغلب خود را مرکز تمام وقایع قرار می دهند. آنها سوال می کنند:"چطور توانستی یک همچین کاری را در حق من انجام دهی؟" حقیقت اینجاست که طرف درگیر رابطه دوم، آنقدرها که باید و شاید همسر خود را اصلا به حساب نیاورده. آنها فقط خیانت می کنند و به ندرت اتفاق می افتد که عواقب تراژدیک، حزن انگیز، و درد و رنجی را که به همسرانشان تحمیل می کنند را پیش بینی کنند.
این واقعا برای کسی که مورد خیانت قرار گرفته سخت و عذاب آور است و به هیچ وجه نمی تواند درک کند که همسرش چگونه حضور او را در خانه نادیده گرفته و همه چیز را زیر پا گذاشته. افکار مسموم ناخوانده دائما او را آزار می دهند و برای یک لحظه هم که شده او را رها نمی کنند. نمی تواند تشخیص دهد که همسرش چگونه به خود اجازه داده که وارد یک رابطه نامشروع و بدون مجوز اجتماعی گردد.
5- به او در مورد رابطه مان چه گفتی؟
این سوال به طور مستقیم مقوله وفاداری در ازدواج اول و ذات صمیمیت احساسی در رابطه دوم را مخاطب قرار می دهد. همسر اول به طور حتم می خواهد بداند که شریکش چه میزان در مورد ازدواج و زندگی مشترکش با معشوقه اش صحبت کرده. او همچنین می خواهد بداند که همسرش چه تصویری از او در ذهن معشوقه اش بر جای گذاشته.
برخی از افراد خیانتکار در مورد زندگی مشترک خود نکات مثبتی به معشوقه هایشان می گویند و از همسرشان تعریف می کنند تا حس اندوه و تحقیر معشوقه هایشان را برنگیزند. اما برخی دیگر همسران خود را همانند افرادی بی روح، سرد و غیر صمیمی به تصویر می کشند. سخت است که بتوان تشخیص داد علت این کار صرفا به عنوان تلاشی برای فریب دادن معشوقه است و یا اصلا آنها به طور طبیعی در درک پیمان های ازدواج در اشتباه هستند. به هر حال در هر دو حالت فرد پیمان شکن موظف است که با همسر خود در مورد مشکلات حقیقی رابطه صحبت کند مخصوصا در مورد آن مواردی که ترجیح می دهد تنها با معشوقه خود در میان بگذارید. این امر به زوجین کمک میکند که یک بار دیگر زندگی مشترک خود را از ابتدا مرور کنند و سپس با مشکلات زناشویی به صورت کاربردی برخورد نمایند.
اگر از زندگی مشترک اولیه حفاظت نشود و طرفین هیچ گاه در مورد مشکلات با یکدیگر گفتگو نکنند، فرصت حل مشکلات را از دست داده و هر یک از آنها این تمایل را پیدا میکنند که احساسات خود را در جایی دیگر تخلیه کنند. برخی از افراد بی وفا سعی می کنند با جداسازی این دو مقوله از یکدیگر هر دو زندگی را به طور جدا دنبال کنند. آنها اینطور خودشان را فریب می دهند که چون برای ازدواج اول خود ارزش بسیار زیادی قائل هستند هیچ گاه دوست ندارند آن را به اتمام برسانند، اما از سوی دیگر مشکلات بسیاری در رابطه اولیه وجود دارد آنها مجبور می شوند که برای فرار از معایب ارتباط اول به نفر دوم روی بیاورند.
6- آیا با هم در مورد عشق یا آینده هم صحبت می کنید؟
صحبت کردن در مورد عشق به احتمال قوی از وجوه اشتراک کاذب پرده برداری می کند. شخص خیانتکار ممکن است تصور کند که عشق و ازدواج جزئی از یکدیگر هستند. اگر معشوقه اعتراف کند که عاشق شده است، این اعتراف آنقدر قشنگ همه چیز را توجیه میکند که هیچ انکاری باقی نمانده و هر دو نفر با نهایت ظرافت گناهان و اشتباهات خود را می پذیرند.
اگر شما شریک نامشروع هستید نباید در مورد رابطه جدید خود برای همسرتان داستان سازی کنید و اطلاعات جعلی به او بدهید. چرا که این امکان وجود دارد که روزی پی به همه چیز ببرد، و آنوقت افکار دیگری را در سر بپروراند که نه تنها با حقیقت فاصله بسیار زیادی دارند بلکه بسیار دردناک تر از مسائل واقعی نیز هستند. اگر با معشوقه خود به این فکر می کنید که: "زیر گرما و نور خورشید در کنار هم بنشینید" و یا به او گفتید که "دوستت دارم" لازم است که تمام این مطالب را با همسر خود در میان بگذارید. اگر همسر شما خودش یک روزی متوجه شود که شما در مورد آینده و یا عشق با معشوقه خود صحبت می کردید و به او می گفتید که رابطه تان عشقانه نبوده و تنها یک دوستی معمولی به شمار می رفته، آنوقت دیگر کاری از دستتان ساخته نیست، تمام تلاش هایتان نتیجه معکوس می دهند، و آسیب های روحی - روانی جبران ناپذیری را به او وارد می کنید.
اگر شما کسی هستید که مورد خیانت قرار گرفته اید باید تلاش زیادی بکنید تا دریابید داستان از چه قرار بوده. البته بدون اینکه در برابر او جبهه گیری کنید و یا حرف های او را از صافی خودتان عبور داده و با عینک بدبینی شخصی به آن نگاه کنید. خیانت حتی بدون وجود عشق هم می تواند اتفاق بیفتد. شما باید ازمسائلی که با سیستم فکری شما در مغایرت هستند با روی باز استقبال کنید و آنها را قبول کنید مگر اینکه یک مدرک معتبری پیدا کنید که ثابت کند او قصد دارد یک تفسیر ماست مالی شده تحویلتان دهد.
7- در معشوقه چه چیز خاصی می بینی ؟
کسی که مورد خیانت قرار می گیرد پس از مدتی یک تصویری از معشوقه دوم همسر خود در ذهن خود مجسم می کند. اما البته هیچ گاه این تصویر، تصویر کاملی از او نیست. تمام افرادی که تحت خیانت قرار می گیرند، تمایل دارند تمام گناهان بر سر معشوقه ها بیندازند و قصد دارند اینطور به خود بقبولانند که همسران گول خور و بیچاره شان را آن معشوقه ها اغفال کرده و به دام انداخته اند.آنها نمی خواهند قبول کنند که فردی را که با او ازد.اج کرده اند، نقش بسیار فعالی در این زمینه بازی می کند و به همین دلیل نفرت و خشونت بسیار زیادی را بر روی معشوقه وارد می آورند.. باید توجه داشت که اگرفرد پیمان شکن و بد عهد، یک شریک کامل و همه جانبه در زندگی خود داشته باشد، اهتمال اینکه خیانت شکل بگیرد تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا می کند.
مونا و امیر به تازگی در مورد اینکه رابطه آقا با زری که کارمندش بوده در حال زیاد شدن است جر و بحث می کنند. مونا تصورش از زری یک زن بدکاره است که تنها هدفش بدست آوردن پول های امیر است. اما از سوی دیگر امیر او را یک فرد کارآمد و شایسته تلقی می کند و به حس وظیفه شناسی او افتخار می نماید. اما هر چه امیر ببشتر در مورد زری با همسرش صحبت می کرد بیشتر به این تتیجه می رسید که نمی تواند ارتباط بلند مدتی را با او برقرار کند زیرا او فرد دمدمی مزاجی است که هر ثانیه اخلاق و رفتارش در حال تغییر کردن است. از سوی دیگر مونا هم کم کم به این درک دست پیدا کرد که امیر به این دلیل از زری تقدیر به عمل می آورد که انرژی زیادی دارد و برای او ارزش و احترام زیادی قائل می شود. در نتیجه آنها با هم یک تصویر کلی از زری به دست آورندن و آن هم این بود که او یک دختر سخت کوش است که در عین حال رفتارها و شخصیت اخلاقی نابهنجاری دارد و برای بدست آوردن چیزهایی که میخواهد از ناز و عشوه استفاده می کند.
کسانی که مورد خیانت قرار می گیرند دودل هستند که به معشوقه ها حسد بورزند و به عنوان یک رقیب غیر قابل مقایسه و بی همتا به آنها نگاه کنند؛ یا اینکه آنها را بی اعتبار کنند و به چشم یک انسان پست به آنها نگاه کنند. آنها با مطرح کردن سوالاتی در زمینه مشخصات فیزیکی، چهره، شخصیت، و دانش و عقل سعی بر این دارد که دریابند آیا همسرشان به دنبال جاذبه های جنسی طرف مقابل بوده و یا به دنبال پیشرفت ها و موفقیت های او هستند. این سوالات چندان کمکی به شما نخواهند کرد به این دلیل که هیچ گاه نمی توانید پاسخ درست آنها را پیدا کنید و دلیل اصلی تمایل همسرتان به معشوقه ها را بیاید.
8- چه چیز رابطه نامشروع رو دوست داری؟ در کجای آن احساس متفاوتی به تودست می دهد؟
به جای اینکه تمرکز خود را بر روی این مطلب بگذارید که معشوقه چه شکلی دارد و .... بهتر است از خلاقیت خود کمک بگیرید و بر روی این تمرکز کنید که همسرتان در رابطه نامشروع خود به چه چیزهایی می رسد که در رابطه مشروع خود با شما از آنها محروم است. رابطه های جدید به افراد این امکان را می دهد که متفاوت باشند: احساس مثبت بودن بکنند، احساس سبکی کرده و بخشنده تر به نظر برسند. بسته به خصوصیات معشوقه، فرد بی وفا این امکان را پیدا می کند که بازی کردن در نقش های جدیدی را امتحان کند: یک همسر بی علاقه و غیر حساس از طریق تلقین شخصی و از خودگذشتگی تبدیل به یک فرد پر انرژی می شود. همسر او که از نظر جنسی اصلا از خود علاقه ای نشان نمی داد به واسطه شهوت جدید و اوهام شهوانی همسرش به وجد می آید.
یک سوال خوب از فرد خائن این است که "تو چه چیزی را در رابطه عاشقانه جدید تجربه کردی که دوست داشتی در زندگی زناشویی ات تجربه می کردی؟" به هر حال کسی که زندگی اش را دوست داشته باشد می تواند همسر خود را از این لحاظ تغذیه کند و مانع انحراف او شود. در حقیقت برای کسی که مورد خیانت قرار گرفته خیلی سخت است که ببیند همسر بد عهدش دلش می خواهد چیزها را که دوست دارد اول با معشوقه اش تجربه کند.
9- آیا قبلا هم موارد بی وفایی و خیانت وجود داشته و اگر پاسخ مثبت است شباهت آنها به این دفعه چیست؟
این یک موقعیت عالی برای بررسی طرح هر گونه بی وفایی و پرده برداری از آن به شمار می رود. با یکدیگر در مورد اینکه با وسوسه ها و فریب های گذشته چگونه مبارزه کرده و بر آنها فائق آمدید بحث و گفتگو کنید. حتی اگر در موارد قبلی هیچ گاه پایتان از روی خط اصلی خارج نشده بود. در مورد هوس های گذشته و افتادن ها و لغزش ها کند و کاو و جستجو کنید. اگر این اولین واقعه محسوب نمی شود از خودتان سوال کنید که چه شباهت و یا تفاوت هایی می تواند با بقیه داشته باشد. آیا تجربه های پیشین مخلوطی از "سکس دهانی" یا "سکس محض" یا "عشق بدون سکس" را در بر داشته اند؟
افرادی که در مورد بی وفایی همسرانشان واکنشی نشان نداده و بدون هیچ گونه برخوردی قاطعی چنین کارهایی را از آنها قبول می کنند، راه را برای خیانت های بعدی همسرانشان هموار تر می سازند. و همسرانشان تصور می کنند که اگر آنها بفهمد اصلا مسئله مهمی نیست. یک مرد بی وفا به من گفت که رابطه نامشروع او ارزشش را دارد! او اظهار داشت: "فقط دو هفته طول کشید تا پول چیزی را که برای 6 ماه به من لذت می دهد را در بیاورم."
همه خانواده ها روی این مسئله وقت نمی گذارند تا بنشینند در کنار هم و در مورد خیانت های گذشته با یکدیگر صحبت کنند. شاید مردم ترجیح می دهند که به آسانی از همه این صحبت ها بگذرند و اصلا دوست نداشته باشند دوباره خاطرات تلخ و درد آور گذشته را برای خود زنده کنند. اما باید بدانید که صحبت کردن در مورد این موضوعات هیچ خللی به رابطه فعلی شما وارد نکرده و آلودگی آن به رابطه تان سرایت نخواهد کرد.
10- سکس بدون جلوگیری
سوال دشواری است اما جزء پرسش هایی است که شما باید از همسر بد عهد خود بپرسید. بی توجهی کردن به بیماری های مسری و امکان بروز حاملگی ار ریسک های بسیار خطرناکی است که از بی فکری محض نشئت می گیرد. برخی از افراد پیمان شکن، پاسخ های خامی به این پرسش می دهند: "ما با عشق با هم رابطه برقرار می کردیم و اصلا دوست نداشتیم طوری با هم رفتار کنیم که گویی تمام کارها از قبل برنامه ریزی شده." هر چند استفاده از قرص های ضد بارداری می تواند به عنوان عاملی برای جلوگیری از حاملگی ناخواسته محسوب شود اما باز هم نمی توانند از سرایت بیماری های آمیزشی جلوگیری کنند. افراد واقع بین محدودی هستند که میتوانند معشوقه هایشان را نیز ناقل بیماری های آمیزشی تصور کنند، به همین دلیل اغلب نمی توانند پیشگیری های لازم برای داشتن رابطه جنسی سالم را داشته باشند.
سکس بدون استفاده از جلوگیری نشان می دهد که فرد خیانتکار تا چه اندازه تحت تاثیر معشوقه قرار می گیرد و در آن زمان تا چه حد بی ملاحظه و بی پروا عمل می کند. بدون هیچ گونه اعتراضی هم زن و هم مرد باید برای تست ایدز و سایر بیماری های آمیزشی به پزشک مراجعه کنند. رضایت به انجام یک چنین آزمایش های آن هم به صورت داوطلبانه، عملی از روی توجه و مراعات و احساس مسئولیت فرد بی وفا است که حداقل با این کار خود مانع بروز مشکلات دیگر که همانا عدم وجود سکس در زندگی مشترک اولیه است، را نشان می دهد